در مورد امام زمان علیه السلام

نصیب ما شد پریشانی ، شدم همچون تو بیابانی ...

در مورد امام زمان علیه السلام

نصیب ما شد پریشانی ، شدم همچون تو بیابانی ...

یادی از امام عصر علیه السلام

۱۵ مطلب با موضوع «اشعار» ثبت شده است

شده صبح جمعه من و تو      دل گرفتار روی ماهت شد

 اسیر آن خال هاشمی و       مستمند نیمه نگاهت شد

کدامین صحرا تو خیمه زدی   تا که آواره سوی آن باشم

  گدای دلخسته را بنگر         سائل خاک خیمه گاهت شد

اسیر دردم نما مهدی

بیابانگردم نما مهدی

یا ابا صالح

شده صبح جمعه من و تو      کی شود یارم از سفر آیی

سحر خیز کعبه دل من           شمع محفل من  ، کی ز در آیی

به گرمی دست با کرمت       آشنایم کن، مبتلایم کن

به پیش چشم گدای غریب             می شود آیا جلوه گر آیی

اسیر دردم نما مهدی

بیابانگردم نما مهدی

یا ابا صالح

شده صبح جمعه من و تو       ای نگار دلم با وفا مهدی

دلم خواهد هم ره تو شوم     تا دیار آل عبا مهدی

بگیری دست مرا ببری          تا قدمگاه کوثر نیلی

مرا در آن کوچه های جفا       با غمت سازی آشنا مهدی

سحر خیز تربت مادر             اذان گوی غربت مادر

اسیر دردم نما مهدی

بیابانگردم نما مهدی

     یا ابا صالح

شده صبح جمعه من وتو                 کی شود یارم از سفر آیی
سحر خیز کعبه دل من                   شمع محفل من کی ز در آیی
به گرمی دست باکرمت       آشنایم کن مبتلایم کن
به پیش چشم گدای غریب   می شود آیا جلوه گر گردی

بگو هستی در کجا مهدی
به جان زهرا بیا مهدی
یا ابا صالح یا ابا صالح

 

نبوده نام تو در لا به لای اشعارم

که توبه میکنم امشب برای اشعارم

 

اجازه میدهی آقا که شاعرت باشم؟

میان جاده ی شعرم مسافرت باشم؟

 

اجازه هست برای تو درد دل بکنم

و با دو چشم خودم ابر را خجل بکنم؟

 

بگویم از خودم از این همه پشیمانی

اگر چه قصه ی من را تو خوب میدانی

 

چقدر توبه شکستم،چقدر بد شده ام

چقدر ساده از ایمان خویش رد شده ام

 

میان همهمه ی روزگار گم شده ام

درون پیله ی خود در حصار گم شده ام

 

اگرچه نوکر خوبی برایتان نشدم

و در حریم ولای تو پاسبان نشدم

 

هنوز هم که هنوزست دوستت دارم

و بی تو از همه ی زندگیم بیزارم

 ***

شما تمام تقاضای این جهان هستی

و ماه گم شده ی هفت آسمان هستی

 

جهان بدون شما واژه ی قشنگی نیست

و کعبه بی تو بجز یک نماد سنگی نیست

 

 ***

اگر شبیه، به یک کودک گدا شده ام

خوشم گدای در خانه ی شما شده ام


گدایی در این خانه پادشاهی ماست

و این ورای تمام کلام و فلسفه هاست


 ببخش بعد گناه آمدم به سوی شما

اجازه هست که باشم دخیل کوی شما؟

 

دوبار منتظر آب و دانه ام ارباب

که من کبوتر بی آشیانه ام ارباب


شاعر : سید میلاد میرجلالی
http://mirjalali.ir

رسیده‌ام به چه جایی... کسی چه می‌داند

رفیــق گریــه کجایـــی ؟ کسی چه می‌داند

میان مایـی و با ما غریبه‌ای ؟! افسوس...

چه غفلتی! چه بلایی! کسی چه می‌داند

تمام  روز  و  شبت  را  همیشه  تنهایی

«اسیر ثانیه‌هایی» کسی چه می‌داند

برای مردم شهــری کـــه با تو بد کردند

چه‌گونه گرم دعایی؟ کسی چه می‌داند

تو  خود  برای  ظهورت  مصمّمی  اما

نمی‌شود که بیایی کسی چه می‌داند

کسی اگر چه نداند خدا کـه می‌داند

فقط معطل مایی کسی چه می‌داند

اگر صحابه نباشد فرج کـــه زوری نیست...

تو جمعه جمعه می‌آیی کسی چه می‌داند!


محمدکاظم کاظمی

http://www.negahsabz.ir

اباصالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش

نجف رفتی کربلا رفتی کاظمین رفتی یاد ما هم باش

مدینه رفتی به پابوس قبر پیغمبر مادرت زهرا

به دیدارقبقر بی شمع مجتبی رفتی یاد ما هم باش

زیارت نامه که میخوانی در کنار آن تربت خاموش

به دنبال قبر مخفی از کوچه ها رفتی یاد ما هم باش

بغل کردی قبر مادر را جای ما هم او ار زیارت کن

همان لحظه که به احوالش از نوا رفتی یاد ما هم باش

شب جمعه کربلا رفتی یادما هم کن چون زدی بوسه

کنار قبر ابوالفضل با وفا رفتی یاد ما هم باش

بزن بوسه جای ما روی قبر عباس و اکبر و اصغر

سر قبر قاسم و قبر عمه ها رفتی یاد ما هم باش

به جای ما هم زیارت کن عمه ات را در کنج ویرانه

برای بوسیدن آن دردانه ها رفتی یاد ما هم باش

نماز حاجت که میخوانی از برای فرج یاد ما هم باش

شدی محرم در مراسم حج یا صفارفتی یاد ما هم باش

دعا کردی از برای معراج التماس دعا یاد ما هم باش

به هرجا رفتی برو مهدی هر کجا رفتی یاد ما هم باش

به جای ما هم زیارت کن عمه ات را در کنج ویرانه

به یاد این نوکر درب آستان رفتی یاد ماهم باش

بغل کردی قبر مادر را جای ما هم او ار زیارت کن

همان لحظه که به احوالش از نوا رفتی یاد ما هم باش

شب جمعه کربلا رفتی یادما هم کن چون زدی بوسه

کنار قبر ابوالفضل با وفا رفتی یاد ما هم باش

بزن بوسه جای ما روی قبر عباس و اکبر و اصغر

سر قبر قاسم و قبر عمه ها رفتی یاد ما هم باش

به جای ما هم زیارت کن عمه ات را در کنج ویرانه

برای بوسیدن آن دردانه ها رفتی یاد ما هم باش

نماز حاجت که میخوانی از برای فرج یاد ما هم باش

شدی محرم در مراسم حج یا صفارفتی یاد ما هم باش

دعا کردی از برای معراج التماس دعا یاد ما هم باش

به هرجا رفتی برو مهدی هر کجا رفتی یاد ما هم باش

به جای ما هم زیارت کن عمه ات را در کنج ویرانه

به یاد این نوکر درب آستان رفتی یاد ماهم باش

تا کی ورق ورق کنم این سر رسید را
چون کودکی رسیدن سال جدید را
با دست زیر چانه تو را آه می کشم
چون غنچه ای که آخر اسفند، عید را
برخیز و خاک را بنشان بر عزای باد
کافی ست هرچقدر که رقصانده بید را
با شعر مثل زورقی آشفته کرده ام
آرام روزهای کران ناپدید را
بی شعر شاهی ام که پس از سال ها نبرد
در پیشگاه قلعه نیابد کلید را
چشمت اگر مجال دهد ترجمان شوم
با لهجه صریح تغزل شهید را

تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان